چند روز پیش بود که توی یک قسمت از پادکستی که سیمو آهاوا میسازد (Technical Marketing Handbook) شنیدم که میگفت برای اینکه چیز جدیدی یاد بگیرید، باید ابتدا دقیقا بدانید که هدفتان از یادگیری آن مهارت جدید چیست. البته که قصد سیمو آهاوا این بود که در نهایت یکی از محصولات سایت شخصیاش را بفروشد. اما حرفش جرقهای در ذهن من زد و باعث شد به خودم بیایم و ببینم که من هم چنین مسیری را (با مرتکب شدن اشتباهات فراوان) رفتهام. بیایید یاقتههایم را با شما هم شیر کنم تا شما دیگر آن مسیر پر از اشتباهی که من رفتهام را نروید.
بدانید که به دنبال یادگیری چه چیزی هستید
حرف اصلی درون آن پادکست این بود که ابتدا باید بدانید چه چیزی را میخواهید یاد بگیرید. برداشت شخصی خود من این بود که نباید به دنبال یادگیری همهچیز بود. استراتژی میگوید که نمیتوان همه چیز را در کنار هم داشت. باید یاد بگیریم که مواردی را قربانی کنیم به این امید که در مواردی دیگر بهترین باشیم.
یادم میآید خودم زمانی دقیقا در حال انجام دادن خلاف این موضوع بودم. دوست داشتم چندین زبان خارجی یاد بگیرم، عکاس و فیلمبردار قهاری باشم و در ویرایش فیلم و عکس کلی حرف برای گفتن داشته باشم. در دنیای مارکتینگ هم تاکتیک و هم استراتژی بلد باشم و تا عمق مناسبی در دنیای برنامهنویسی رسوخ کرده باشم. ناگهان به خودم آمدم و دیدم دچار چیزی شبیه سندروم جسم براق (Shiny Object Syndrome) شدهام و هر چیزی جذابی میتواند مرا به سوی خودش بکشد. دیدم از آن عمقی که به دنبالش بودم کیلومترها فاصله گرفتهام و دارم به این سو و آن سو حرکت میکنم؛ شاید صرفا برای اینکه خودم را قانع کرده باشم که بیکار ننشستهام و دارم تلاش میکنم. ولی واقعا هیچگاه برای خودم اهم و مهم نکردهام و هیچوقت به این فکر نکردهام که اگر بخواهم و بتوانم هم باز زمان کافی برای مستر کردن تمام این تخصصها را ندارم.
برای خودتان یک مسیر یادگیری ترسیم کنید
زمانی که با خودتان به نتیجه رسیدید که بالاخره میخواهید چه مهارتی را انتخاب کنید و کدام مهارت را حتی با وجود اینکه به آن علاقه دارید، به خاطرهها بسپارید، بخش بزرگی از مسیر را طی کردهاید.
حالا شما دقیقا میدانید که خواستهی قلبیتان چیست. میدانید که روحیاتتان به چه مهارتی نزدیکتر است و میخواهید تمام هوش و تمرکزتان را به آن مهارت معطوف کنید. اینجا است که باید یک مسیر یادگیری یا همان Learning Path برای خودتان ترسیم کنید. باید بدانید که در این مسیر یادگیری ابتدا باید چه چیزی را یاد بگیرید و در مرحلههای دوم و سوم و … به سراغ چه چیزهایی بروید. حتما در سایتهای آموزشی از جمله LinkedIn Learning (همان لیندای سابق) چنین چیزهایی را دیدهاید. راستاش را بخواهید این ایده به نظر من واقعا ایدهی خوبی است. ما آدمها دقیقا به دنبال چنین چیزی هستیم و زمانی که مسیر کاملا برایمان ترسیم شده باشد، تمام تلاشمان را برای طی کردن این مسیر به کار خواهیم بست. حالا اگر کس دیگری نمیداند که شما به دنبال چه چیزی هستید، زحمت طراحی این مسیر هم به عهده خودتان خواهد بود. ولی حتما این لطف را در حق خودتان بکنید.
مدرک و سرتیفیکیت را فراموش کنید
زمانی تمام هم و غم خود من همین بود که تنها در سایتهایی ثبتنام کنم و پیش آموزشگاههایی بروم که مدرک معتبری ارائه بدهند. شاید پیش خودم فکر میکردم که این مدارک، زمانی در آینده به دردم خواهند خورد و میتوانم با ارائه دادن آنها به شرکتهای معتبر ثابت کنم که چقدر آدم خفن و تاپ ناچی هستم! بیایید یک اعترافی برایتان بکنم: من اشتباه میکردم!
تیم منابع انسانی هیچ سازمان کوچک و بزرگی از روی مدارکی که روبرویش قرار میدهید شما را استخدام نخواهد کرد. یادگیری کار ارزشمندی است. خیلی خوب است که شما دائما به دنبال Develop کردن مهارتهای فردی و فنی خودتان باشید. اما این آموزشها هیچ تاثیری روی تجربه شما نخواهند گذاشت و به همین دلیل بهسادگی نادیده گرفته میشوند.
یک اعتراف دیگر هم میتوانم بکنم. خود من هم چند بار خواستهام با توجه به مدارک آموزشی یک نفر را استخدام کنم. ولی زمانی که با خودم به این موضوع فکر کردم که آیا واقعا داشتن این مدرک نشاندهندهی شایستگی فرد هست یا نه، به نتیجهی منفی رسیدم.
به دنبال یادگیری باشید؛ ولی سعی کنید چیزی بیشتر از یک مدرک ساده از آن دوره یا کلاس با خودتان بیرون ببرید. سعی کنید تجربههایی از جنس Aha را به عنوان Take away داشته باشید؛ نه صرفا یه مدرک کاغذی یا دیجیتالی که «صرفا نشاندهندهی اتمام این دوره توسط فلانی است».
دوره آموزشی زیاد است؛ ولی واقعا آموزش خوب کمیاب است
خیلی ساده میخواهم به شما بگویم که آموزشهای رایگان را فراموش کنید! احتمالا با خودتان بگویید «برو بابا! این همه آموزش خوب توی یوتوب هست. اونا رو چی میگی؟».
راستش در این زمینه با شما موافق هستم. ولی یه مشکلی هست که شاید به آن دقت نکرده باشید. آموزشهای روی اینترنت که شامل یوتوب هم میشوند، خوب هستند؛ اما به یک شرط. به این شرط که دقیقا بدانید قدم بعدیتان چیست. آموزشهای کوتاه چند دقیقهای چیز زیادی عایدتان نمیکنند و شما را با توهم دانستن رها میکنند.
آموزشهای خوب معمولا دقت میطلبند، از شما انرژی میگیرند و با نیاز به فکر کردن بسیار زیاد همراه هستند. اگر در یک مسیر یادگیری درست قرار بگیرید و با یک مدرس خوب آشنا شوید، حتما خودتان به این پی میبرید که یک مدرس با تجربه میتواند یک مسیر هموار و درست را برایتان بچیند. چنین چیزی بهندرت در دنیای آموزشهای رایگان و یوتوبی اتفاق میافتد.
از طرفی اگر برای چیزی هزینه کنید، بیشتر قدرش را میدانید. من توصیه میکنم بعد از پیدا کردن آموزشهای مورد نیازتان ابتدا به دقت آنها را بررسی کنید و در صورتی که به نتیجه رسیدید که به دردتان میخورند، حتما برایشان هزینه کنید. با این کار به خودتان خدمت بزرگی میکنید.
مسیر نسبتا همواری را در یادگیری مهارتهای جدید برایتان آرزو میکنم.
منبع عکس کاور این پست، سایت Unsplash است.