قدیمترها نسبت به برنامهنویسی حس خوبی نداشتم. حس همیشگیام این بود که آن عوالم مال افراد دیگری است و من قرار نیست تحت هیچ شرایطی خودم را قاطی آن بکنم. ولی هرچه مقاومت کردم و هرچه سعی کردم بند را آب ندهم، نشد که نشد. من هم واردش شدم و متاسفانه من را هم درگیر خودش کرد.
یادم هست که چند وقت پیش مطلبی نوشته بودم و در آن با یک حال نسبتا عصبانی از تفاوت دریافتی تیم محصول و تیم مارکتینگ صحبت کرده بودم. آنجا گفته بودم که آیا باید طرف تیم محصول را بگیریم یا به مارکتینگ توجه کنیم. حالا تصمیم گرفتهام در آن تصمیمگیری تجدیدنظر کنم. دلیلاش باشد به هر علتی که خودتان فکر میکنید. راستاش من دیگر با آن شکل خشک و قاطعانه دربارهی برنامهنویسی نظر نمیدهم. بین خودمان بماند؛ به این نتیجه رسیدهام که کدنویسی برای هر فردی ضروری است و دیگر یک حق انتخاب نیست.
اما همهی اینها از کجا شروع شد؟ چه اتفاق عجیبی در زندگیام رخ داده که از این رو به آن رو شدهام؟ هیچ. در زمان همهگیری ویروس کرونا با سخاوت بیحدوحصر تعدادی از شرکتهای آموزشی مواجه شدیم و من هم توانستم شانس شرکت در دورههای پولی را به رایگان به دست بیاورم. یکی از این سایتها کدکدمی (Codecademy) بود که اعلام کرد برای تعدادی از افراد زیاندیده از تبعات ویروس کرونا، آموزشهایش را رایگان میکند. من هم ایرانیبازی درآوردم و خودم را یک فرد مشتاق به تغییرشغل جا زدم. این ماجرا باعث شد تا گردانندگان سایت Codecademy دلشان برای من هم به رحم بیاید و این شانس را به من بدهند تا بتوانم مسیر شغلیام را تغییر بدهم! من از این موقعیت پیشآمده نهایت استفاده را کردم و پس از مدتها دورهی جاوااسکریپت (JavaScript) را استارت زدم.
کدکدمی مدل بسیار جذابی را برای آموزش دادن برنامهنویسی انتخاب کرده است. در مدل کدکدمی خبری ازویدیوهای آموزشی رایج (مثل یودمی و لینکداین) نیست و تنها به آموزش از طریق رابط برنامهنویسی (IDE) تحت وب اکتفا شده است. در این مدل، ابتدا یک سری آموزش متنی کوتاه را میخوانید و سپس تمرینهای مرتبط را در همان رابط برنامهنویسی انجام میدهید. به همین سادگی. البته اگر جایی در انجام دادن تمرینها گیر کردید و نتوانستید خودتان پروژه را به انتها برسانید، میتوانید از ویدیوی راهنما استفاده کنید. در این ویدیوی راهنما، یک فرد خبره تمام مراحل تمرین را انجام میدهد تا بتوانید مشکلتان را با استفاده از آنها برطرف کنید.
اما حالا چرا جاوااسکریپت؟ چون به نظر من و خیلیهای دیگر، جاوااسکریپت زبان دنیای وب است و پس و پشت وب را بر مبنای همین زبان برنامهنویسی کردهاند. چون انگولار (Angular)، ریاکت (React) و نود جی اس (Node.js) از کتابخانههای همین زبان هستند و همهجا خریدار دارند. ولی اینها به اندازهی کافی دلایل قانعکنندهای نبودند. دلیل دیگری هم نیاز بود تا حسابی خاطرجمع شوم که باید همین زبان را یاد بگیرم. کمی حواسام را جمع و جور کردم و یادم آمد که دنیای مدرن مارکتینگ دیجیتال (Digital Marketing) هم بدون جاوااسکریپت لَنگ میماند. تقریبا تمام ابزارهای دیجیتال مارکتینگ فعلی – از جمله گوگل تگ منیجر – بر مبنای کوکیها (Cookie) کار میکنند و کوکیها هم که از فناوری جاوااسکریپت استفاده میکنند. تعقیب کردن مشتری در کانالها و دستگاههای مختلف، بدون استفاده از یک زبان برنامهنویسی سمت کاربر، یعنی همین جاوااسکریپت خودمان نشدنی است. راستی مفهوم اتوماسیون بازاریابی یا همان مارکتینگ اتومیشن (Marketing Automation) – که من ارادت خاصی نسبت به آن دارم – هم بر مبنای جاوااسکریپت است.
الان چند روزی هست که دارم از تمرین کردن کدنویسی جاوااسکریپت لذت میبرم. طبق چیزی که پنل کاربری Codecademy نشان میدهد، در حال حاضر بیشتر از ۵۲ درصد از مقدمات جاوااسکریپت را یاد گرفتهام و هنوز خیلی چیز برای یادگرفتن باقی مانده است. واقعا دیگر برنامهنویسی و کد زدن دیگر یک توانایی آپشنال نیست؛ بلکه یک ضرورت است. آن بزرگواری که گفته بود به بچههایتان اسبسواری و تیراندازی و شنا یاد بدهید، از زمانهی امروزی بیخبر بود. از این به بعد به فرزندانتان برنامهنویسی یاد بدهید.
منبع عکس کاور این پست، سایت Unsplash است.