یادم میآید پیشترها کانال یوتوب برایان تریسی (Brian Tracy) را خیلی علاقمندانه دنبال میکردم و از حرفهای خردمندانهاش به وجد میآمدم. یکی از چیزهای که آقای تریسی میگفت این بود که باید نسبت به آنچه در اطرافمان رخ میدهد، مسئولیت پذیر باشیم.
منظورش این نبود که تنها در کارهای مربوط به خودمان مسئولیت را قبول کنیم؛ بلکه به نظرم قصد داشت بگوید هر چیزی که در محیط پیرامونیتان اتفاق میدهد، شما هم به نحوی در آن دخیل هستید.
مثلا اگر در یک روز عادی در یک خیابان در حال رانندگی هستید و ناگهان دو ماشین به همدیگر میزنند، حتی اگر شما مقصر اصلی تصادف آن دو نفر نباشید هم در اتفاق رخداده دخیل و مسئول هستید. یا مثلا اگر شخصی در شرکت شما خوب کار نمیکند یا پیشرفت شغلی ندارد، شما هم به نوعی مسئول این اتفاق هستید. این نوع از مسئولیت پذیری و فرار از گفتن جملهی «به من چه؟» یا «به من هیچ ربطی نداره» زندگی شما را تغییر خواهد داد. چرا میگویم زندگی شما را تغییر خواهد داد؟ خود برایان تریسی دلیلاش را بهتر توضیح میدهد:
آقای تریسی این نظریه را بسط میدهد و میگوید تفاوت بین آدم موفق و آدم ناموفق، تفاوت در مسئولیت پذیری و مسئولیت ناپذیری است. هرچه کمتر دیگران را سرزنش میکنی و دنبال راهحل درون خودت بگردی، چیزهای بهتری را کشف میکنی که منجر به موفقیتات میشوند. اینکه همیشه دیگران را مقصر بدانی، باعث میشود که عصبانی باشی و فکر آشفتهای داشته باشی. اما اگر در هر اتفاقی بگویی من مسئول این اتفاق هستم، محال است دیگر ناراحتی و عصبانیت به سراغات بیایند. البته بخشی از این جملهها را به صورت برداشت شخصی گفتم و به قول انگلیسیزبانها paraphrase کردم. به نظرم خیلی خوب است در این ویدئو صحبتهای خود استاد را بشنوید. البته برای دیدناش نیاز به استفاده از ابزار دور زدن تحریم دارید. ویدئوی روی یوتوب قرار دارد.
جوگیر نشو
این حکایت را برای هر کسی که تعریف میکردم، میگفت حالا برایان تریسی یک حرفی برای خودش زده؛ تو چرا جوگیر میشوی و فکر میکنی باید همهی حرفهای او درست باشد؟ خب من درک میکنم که آدمها دوست داشته باشند خودشان را از ماجراهای جدید بیرون نگه دارند و نخواهند درگیری جدید برای خودشان به وجود بیاورند. اما این ماجرا فرق میکند. وقتی خودت را مسئول بدانی، سعی میکنی راه حلی برای قضیه پیدا کنی. سعی میکنی به کمک فرد حادثهدیده در صحنهی تصادف بروی یا اینکه تمام تلاشات را به کار میگیری تا نگذاری همکارت به سمت اخراج حتمی پیش برود.
یالا سهم خودت را بردار
این چند وقت اخیر فهمیدهام یکی از موسسان استارتاپی کشور که برای خودش اسم و رسمی هم دارد، کاملا به این فرهنگ مسئولیت پذیری معتقد است. او از ادبیات خاصی برای بیان منظورش استفاده میکند و در این زمینه میگوید «هر کسی باید سهم خودش از ماجرا را بردارد». منظورش اصلا سهم مالی و نفع شخصی نیست؛ منظور این است که باید از اتفاق پیشآمده، آن بخشی را که مسئولیتاش متوجه تو است برداری و برای اصلاحاش تلاش کنی. این اصطلاح «سهم خودت را بردار» توانسته است فرهنگ مسئولیت پذیری را در آن استارتاپ جا بیندازد. شاید اصلا همین مسئولیت پذیری بوده که منجر به رشد این استارتاپ و تبدیل شدنش به یک شرکت موفق شده است. کسی چه میداند؟
البته میدانم که اصطلاح «سهم خودت را بردار» کمی گنگ است و برای اینکه بتوانی آن را برای دیگران جا بیندازی، به کمی توضیح دادن نیاز خواهی داشت. اما به هر حال این کاری بوده که در حد توان اجرا شده است و میتواند با کمی تغییر بهترین نتیجه را بدهد. به هر حال اینکه کسی توانسته است با یک جمله، مسئولیت پذیری را در شرکتاش جا بیندازد، خیلی کار بزرگی است.
منبع عکس کاور این پست، سایت Shutterstock است. عکس را نخریدهام. به هر حال ارزش و اعتبار عکس به همین سایت تعلق میگیرد.