به عنوان کسی که کار دیجیتال مارکتینگ انجام میدهد، همیشه به تصویری کردن داده علاقمند بوده و هستم. خیلی دوست دارم تا بتوانم دادهها را به شکل گزارشهای قابل فهم دربیاورم تا بیننده بدون هرگونه توضیح اضافهای بتواند از آنها سردربیاورد.
دنیای امروز ما پر از دادههای بیمعنی است و همین زیاد بودن داده یک وقتهایی آدم را استرسی میکند. نمیدانی باید به کدامشان توجه کنی و کدام را میتوانی نادیده بگیری. همین میشود که موضوع تصویری کردن داده به یکی از شاخههای مهم در مارکتینگ دیجیتال و کلا دنیای کسبوکار تبدیل میشود. کسی که کارش ویژوال کردن دادهها است با استفاده از عقل و منطق سعی میکند تا این دادهها را به صورت نمودارهای زیبا و قابل درک دربیاورد. البته تنها قشنگی مطرح نیست و اهمیت و تاثیرگذاری دادههای انتخابی هم مهم است. دادههایی که برای تصویری شدن انتخاب میشوند، باید شاخصهای کلیدی عملکرد یک سازمان باشند تا دنبال کردن آنها برای دیگران اهمیت داشته باشد.
دادههایی که برای تصویری شدن انتخاب میشوند، باید شاخصهای کلیدی عملکرد یک سازمان باشند
این کار اکثرا با استفاده از نرمافزارهای هوش تجاری (BI) انجام میشود. این برنامهها گاهی به صورت نرمافزار به عنوان سرویس ارائه میشوند و گاهی هم به صورت لوکال در اختیار سازمانها قرار میگیرند. به عنوان مثال مایکروسافت Power BI به هر دو شکل استفاده میشود. برنامهی دیگری مثل گوگل دیتا استودیو هم برای تصویری کردن داده قابل استفاده است که کار دیتا ویژوالیزیشن را به صورت کاملا رایگان انجام میدهد.

ولی قصد من از صحبت کردن دربارهی تصویرسازی داده این نبود که نرمافزار هوش تجاری را معرفی کنم. میخواستم بگویم که حالا بیشتر از هر زمان دیگری به تصویری کردن دادهها نیاز داریم. این کار، هم زمان ما را ذخیره میکند و همان خروجی قابل دفاعتری به دیگران ارائه میدهد. اگر خودتان را جای دیگران بگذارید، به وضوح درک میکنید که فهمیدن چند تصویر خیلی سادهتر از فهمیدن یک مشت دادهی قروقاطی است.
وقتی به سراغ تصویری کردن داده میروید، باید به این موضوع دقت داشته باشید که گزارش باید قابلیت مقایسه داشته باشد. باید بتوان میزان پیشرفت را در آن دید و یک بازه را با بازهی مشابه قبل آن مقایسه کرد. با این کار به بیننده امکان درک بهتر اوضاع را میدهید و خودتان هم رضایت بیشتری از کارتان خواهید داشت. تصویری کردن دادهها از این جهت ارزشمند است که امکان فهم سادهتر موضوع را فراهم میکند. باید تمام هدفتان از ویژوال کردن همین باشد و در تکتک کارهای مربوط به این کار، قانون سادهسازی را مدنظر داشته باشید. قبول دارم که کار سختی است؛ ولی اگر سخت نبود که دیگر انجام دادناش صفایی نداشت!
منبع عکس کاور این پست، سایت iStockPhoto است.