معمولا شرکت در مصاحبههای شغلی چیزهای جدیدی به آدم یاد میدهد. این را کاملا جدی میگویم و اصلا هم قصد مسخره کردن ندارم. منظورم این است که توی این مصاحبهها با آدمهای جدیدی آشنا میشوی و در خلال صحبت کردن با آنها، خودت را به چالش میکشی. خود من توی خیلی از همین مصاحبهها به نقاط قوت و نقاط ضعف خودم واقف شدهام و فهمیدهام که روی چه چیزهایی باید بیشتر تمرکز کنم. اما این اواخر در جریان یک مصاحبه شغلی با مفهوم جدیدی به اسم محتوای همسان (Native Content) آشنا شدم.
حقیقت این است که تا آن روز چنین مفهومی را نشنیده بودم و هر چقدر توی آرشیو مغزم میگشتم، چیزی نزدیک به آن را پیدا نمیکردم. اصلا داشتم دیوانه میشدم! واقعا نمیتوانستم منظور مصاحبهکننده را متوجه شوم و هر سوالی هم میکردم تا با لطایفالحیل به منظورش پی ببرم، شکست میخوردم. در نهایت گفتم «ببینید، راستاش من منظور شما را متوجه نمیشوم. اما احتمال میدهم منظورتان چیزی است که مخاطب نتواند فرق آن را با سایر محتواها تشخیص دهد و ما از این تکهی محتوا قصد تبلیغاتی داشته باشیم. باید سعی کنیم لحنمان را به فضای جدید نزدیک کنیم و سعی کنیم آنطوری حرف بزنیم که مخاطب آن فضا انتظار دارد». از میمیک چهرهی فرد مصاحبهکننده میشد فهمید که انگار دارم درست میگویم. گفت «بله حرف شما درست است. مثلا اگر قرار باشد روی صفحهی اینستاگرام محمد امین کریم پور تبلیغی برویم، مخاطب نباید بفهمد که ما به کریم پور پول دادهایم»!
بعضی وقتها یک کودک نادان به غلط تیری را درست به هدف میزند؛ کاری که من هم انجام دادم.
توی ادبیات ما یک شعر معروف هست که مضمون آن به صورت پارافریز شده این میشود که بعضی وقتها یک کودک نادان به غلط تیری را درست به هدف میزند. من هم طبق همین الگو راه درست را رفته بودم. اما مطمئن بودم که چیزی به نام محتوای همسان وجود ندارد و برایم محرز شده بود که این تعریف جدید با استفاده از خلاقیت و قوای ذهنی آن فرد خلق شده است. دوست عزیزمان در معرفی خودش اینطور گفت که مدیر دیجیتال مارکتینگ یکی از استارتاپهای حوزهی حملونقل بوده و حالا چند هفتهای است که برای سروسامان دادن به فعالیتهای دیجیتال این کسبوکار جدید مسافرتی، قبول زحمت کرده است. مشکل اینجا بود که من مدیر بازاریابی دیجیتال آن استارتاپ حملونقلی را میشناختم و در آن روزها هم تغییری در سطح مدیریتی آن واحد اتفاق نیفتاده بود.
مصاحبه تمام شد و شک به دلام افتاد که آیا واقعا مفهومی تحت عنوان محتوای همسان داریم؟ هرچه عبارت Native Content را گوگل کردم، به جای درستی نرسیدم. وب پر بود از نتایج مربوط موضوع Native Advertising و دریغ از یک نتیجه که دربارهی مفهوم غریب محتوای همسان توضیحاتی داده باشد. نمیدانم؛ شاید مشکل از نوع جستجوی من بوده باشد. شاید طرز فکرم ایراد دارد که همه چیز را به انگلیسی سرچ میکنم. شاید همیشه هم نباید روند علم از خارج به داخل باشد.
دریغ از یک نتیجهی گوگلی که دربارهی مفهوم محتوای همسان توضیحاتی داده باشد.
شاید یک وقتهایی هم ما باید علممان را در اختیار خارجیها قرار دهیم. به هر حال، اگر آنها کاربلد بودند، چند تا محمد امین کریم پور و محسن ایزی خوب از تویشان درمیآمد.
پاورقی: توی یک تکه از این نوشته از عبارت پارافریز (Paraphrase) استفاده کردم. بعد دیدم که کار اشتباهی است و قبلا دربارهی کشتن زبان فارسی یک چیزی گفتهام. بد نیست که نگاهی به آن بیندازید.
منبع عکس کاور این پست، سایت Unsplash است. ارزش و اعتبار عکس به عکاس آن Thomas Jörn تعلق میگیرد.