حدودا یک هفته پیش، پیشنمایشی از یک یادداشت را در لینکداین دیدم که توسط آقای علیرضا صادقیان نوشته شده بود. البته درستاش این است که بگویم شخصی به مطلب ایشان در سایت ویرگول لینک داده بود. اول موضوع را سرسری گرفتم و از روی آن رد شدم. اما بعد دیدم که انگار قضیه مهمتر از چیزی است که فکر میکردم؛ چون در ادامهی تایملاین لینکداین دیدم که چند نفر دیگر هم داشتند دربارهی همین موضوع صحبت میکردند. رفتم که ببینم موضوع چیست و آنوقت بود که با یادداشت علیرضا صادقیان در زمینهی انحصارطلبی رقیب روبرو شدم.
موضوع ساده بود؛ یک گلایهی مفصل از موسس و رئیس شرکت کسب و کارهای جسورانه ایران (iiVentures) که داشت از انحصارطلبی گروه اینترنتی ایران (IIG) و علیالخصوص برند اسنپ فود گلایه میکرد. در یادداشت نسبتا بلند علیرضا صادقیان اینطور آمده بود که اسنپ فود سعی میکند بازار سفارش غذا در ایران را تکقطبی کند. یعنی اینکه میخواهد کاری بکند تا رستورانها نتوانند با پلتفرم دیگری از جمله چیلیوری کار کنند. استدلال علیرضا صادقیان در طول یادداشت کاملا درست به نظر میآمد و در ادامه خواهم گفت که چرا فکر میکنم حق با او است.
حرف اصلی علیرضا صادقیان این بود که اسنپ فود دارد بازار سفارش غذا در ایران را تکقطبی میکند.
آقای صادقیان میگفت که با ادامه دادن به چنین روندی از سوی اسنپ فود، تمام طرفین درگیر در این موضوع ضرر میکنند؛ یعنی هم مشتریان، هم رستوراندارها و هم شرکتهای واسطه از جمله اسنپ فود و چیلیوری. در استدلال آقای صادقیان به موضوع حقوقهای پیشنهادی وسوسهانگیز از سمت گروه اسنپ به کارمندان شرکتهای دیگر هم اشارهای شده بود. ایشان میگفتند در صورتی که بازار سفارش اینترنتی غذا تکقطبی شود، دیگر کارمندان هم انگیزه و میلشان را به کار کردن در شرکتی مثل اسنپ فود از دست میدهند و این برای بازار کار هم خوب نیست.
در بخشی از یادداشت آمده بود که اسنپ فود به دلیل برخورداری از حمایت مالی راکت اینترنت میتواند پول زیادی در بازار ایران خرج کند و این موضوع باعث شده تا به خودشان اجازه بدهند برای رشد کردن، دست به هر کاری بزنند. پشت این موضوع هم منطق درستی وجود داشت و باعث میشد تا کلیت حرف علیرضا صادقیان درست باشد. اما به نظر مشکل اینجا بود که حرفهای ایشان داشت از موضع ضعف بیان میشد. این موضوع من را ناراحت میکرد که چرا کسی باید برای بیان کردن یک حرف حق، ناچار شود جامعه را به این روش از قانونشکنی حریف مطلع کند؟ چرا مثل کشورهای اروپایی که قوانین سفت و سختی تحت عنوان Antitrust دارند، در ایران نباید مرجعی برای شکایتهای اینچنینی وجود داشته باشد؟
اینجا بود که چند روز بعد از انتشار یادداشت آقای صادقیان، ناگهان مطلبی را در سایت دیجیاتو دیدم. در مقالهی دیجیاتو اینطور آمده بود که آقای صادقیان شکایتاش از اسنپ فود را به شورای ملی رقابت برده است. بالاخره اینجا بود که متوجه شدم در ایران هم نهادی برای رسیدگی به شکایتهای اینچنینی وجود دارد. مطلب دیجیاتو تنها به شکایت کردن چیلیوری از اسنپ فود محدود نشده بود و در آن مجددا نظر طرفین درگیر در ماجرا را جویا شده بودند. مطابق انتظار، مدیرعامل اسنپ فود ادعاهای مطرح شده را نادرست میدانست و اصلا قبول نمیکرد که کار این شرکت، مصداق بارزی از انحصارطلبی است. آقای مدیرعامل این عقیده را داشتند که آنها هیچ رستورانی را مجبور نکردهاند تا تنها با آنها کار کند؛ بلکه این رستورانها بودهاند که به صورت کاملا خودجوش انتخاب کردهاند تنها با اسنپ فود همکاری داشته باشند.
اما توی مطلب که پیش میرفتی، میدیدی آنها با دادن پیشنهادهای جذاب به رستوراندارها و گرفتن کمیسیون کمتر به مدت محدود، رستوراندار بیچاره را مجاب میکنند تا با پلتفرمهای دیگر سفارش غذا کار نکنند. این دقیقا آن موضوعی بود که صدای علیرضا صادقیان را درآورده بود. حتی یکی از رستوراندارهای بزرگ هم به این موضوع اشاره کرده بود و میگفت زمانی که ما از پذیرفتن پیشنهادهای اسنپ فود انصراف دادیم، دیگر در لیست رستورانهای برتر و محبوب مشتریان نمایش داده نشدیم. یعنی که اسنپ فود رستورانهای حرفگوش را در لیست برترین رستورانها نمایش میدهد و آنقدرها برای نشان دادن رای مردم به مشتری اهمیت قائل نیست. آنها با استفاده از تکنیکهای اینچنینی به صاحبان رستوران در باغ سبز نشان میدهند و وعده میدهند که میتوانند با استفاده از قابلیتهای پلتفرم اسنپ فود، فروش رستورانها را چندبرابر کنند. اما زمانی که به هدفشان دست پیدا کردند، دورهی خوشی و فروش زیاد تمام میشود؛ همان دورهای که آقای صادقیان از آن به عنوان ماه عسل یاد کرده بود.
گروه اینترنتی ایران و برند اسنپ واقعا سعی میکنند یک مونوپولی شکل بدهند.
اتفاقی که رخ داده، به قول مدیران دولتی مسبوق به سابقه است و آنقدرها تازگی ندارد. قبلا شرکتهای تاکسی اینترنتی از قبیل تپسی، ماکسیم و شرکت پیک موتوری الوپیک هم به دلیل انحصار طلبی از اسنپ شکایت کرده بودند. ما ایرانیها یک ضربالمثل معروف داریم که میگوید «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها». البته درست نیست که دربارهی کسبوکارهای بزرگ از چنین ضربالمثل سطح پایینی استفاده کنیم؛ ولی به نظر میآید که گروه اینترنتی ایران و برند اسنپ واقعا سعی میکنند با استفاده از قدرت نفوذ بالای خودشان مشتری جذب کنند و یک مونوپولی شکل بدهند؛ اتفاقی که برای آنها سودآور است و برای مشتریان معمولی مثل من و شما، چیزی به جز ضرر ندارد. ایجاد مونوپولی شرایط خاص خودش را دارد و در بازاری که نه فناوری انحصاری در آن دیده میشود و نه جا برای رقابت دیگران بسته است، اصولا نمیتوان به مونوپولی فکر کرد. حالا یک نفر باید پیدا شود که این حرفها را توی کلهی مدیران راکت فرو کند؛ اسنپ فودیها که گناهی ندارند. باید منتظر بمانیم و ببینیم که شورای رقابت پس از شنیدن دفاعیههای این ۲ شرکت چه تصمیمی خواهد گرفت. من واقعا امیدوارم که تصمیم نهایی به نفع مصرفکنندهها باشد.
منبع عکس کاور این پست، سایت TechRasa است و ارزش و اعتبار عکس به همین سایت تعلق میگیرد.